هر انسانى در درون خود یک نفس سرکش دارد، یک پیل مست که اگر مراقبش بودید، با چکش مرتب بر سر او کوبیدید، او شما را به هلاکت نخواهد انداخت؛ رفتار او کنترل خواهد شد و همین نفس انسانى مایهى پیشرفت شما خواهد شد. نفس، مجموعهى غرائز انسانى است که اگر این غرائز درست کنترل شوند، در راه صحیح به کار گرفته شوند، درست اعمال شوند، انسان را به اوج کمال خواهند رساند. اشکال این است که مستى میکنند. بایستى یک کنترل کنندهاى وجود داشته باشد. اگر ظلم در دنیا هست، ناشى از بدمستى غرائز و نفسانیات یک یا چند نفر یا یک مجموعه است؛ اگر فحشاء در دنیا هست، همین جور؛ اگر اهانت به انسان و پامال کردن کرامت انسان در دنیا وجود دارد، همین جور؛ اگر فقر در دنیا هست، بخش عظیمى از جامعهى بشرى دچار محرومیت از نعم الهى بر روى زمینند، به خاطر همین است. نفسانیاتِ مجموعهى ستمگر، ظلم را به وجود مىآورد. مجموعهى مستکبر، استضعاف را به وجود مىآورد. مجموعهى تمامتخواه و فزونىطلب و بىرحم، فقر را به وجود مىآورد، گرسنگى را به وجود مىآورد. این نفسانیات است که این همه مفاسد در عالم از اولِ تاریخ تا امروز وجود داشته و هرچه انسان در به کارگیرىِ توانائىهاى گوناگونى که خدا در او به ودیعت گذاشته، جلوتر رفته، این کمتر نشده، بیشتر شده؛ «چو دزدى با چراغ آید گزیدهتر برد کالا».(2) آن ظالمى که بمب اتم دارد، فرق میکند با آن ظالمى که فقط با شمشیر میجنگد. این نفسانیات براى انسانها خطرناکتر شدهاند.
دیدار شرکت کنندگان در هفدهمین اجلاس نماز 29/8/1387